بازی سوری روسیه

گزارشها در روزهای اخیر می‌گویند که ترکیه و روسیه برای کنار گذاشتن بشاراسد، ملقب به قصاب سوریه به توافقی ضمنی رسیده اند و در همین حال رسانه شرق الاوسط میگوید : شبه نظامیان و مزدوران رژیم ایران، با نظارت یگان‌هایی از پلیس روسیه، اقدام به تخلیه نیروها و پایگاه‌هایشان در مناطق مختلف سوریه به ویژه حومه‌های حلب، دیرالزور و دمشق کردند و گزارش‌هایی از انتقال برخی از این شبه نظامیان به عراق مخابره شده‌است، نیروهای آمریکایی همزمان حضور خود را در حومه شهر دیرالزور در شمال شرقی سوریه تقویت کرده‌اند.
به گفته ایتارتاس روسیه ، این کشور از حضور در درگیری های بی سرانجام سوریه خسته شده ولی همزمان قصد کنار کشیدن از صحنه پرماجرای سوریه را هم بدون دستیابی به امتیازات ویژه ندارد .
نزدیک به نه سال پیش در ۲۰۱۱ استاد امیر طاهری در مقاله ای باعنوان بازی سوری روسیه در نیویورک پست به بررسی بازیهای روسیه و نقش رژیم ایران در این استراتژی منفعت طلبانه پرداخته است . در آن زمان هنوز شبه جزیره کریمه و بندر سواستوپول تحت اشغال روسها در نیامده و اوکراین هنوز وارد بحران سال ۲۰۱۴ خود نیز نشده بود و روابط تنگاتنگی با غرب نداشت. در این مقاله تحلیلی استاد طاهری می‌توان شمه‌ای از روند منطقه را دید که اکنون بخش اعظمی از آن محقق شده و تنها بازنده این بازی شطرنج، رژیم ملاها پس از هزینه میلیاردها دلار در سوریه برای تحقق رویای احمقانه هلال شیعی و گسترش امپراطوری شیعی خود است.

برگردان فارسی مقاله
نور چشمی روسیه؛ روسیه قصد دارد تا اسکله ای در بندر طرطوس (سوریه) را از نظر امنیتی تامین کند تا جایگزین بندر سواستوپول اوکراین شود.
چند هفته پیش، یک مقام ارشد روسی به من اطمینان داد که دولت کرملین مانع از تصویب قطعنامه ای در حمایت از قیام مردمی در سوریه نخواهد شد. با این حال، روسیه در این ماه قطعنامه نسبتا ملایمی را در شورای امنیت سازمان ملل متحد وتو کرد.
اما، در همان زمان، سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه، با دعوت از اپوزیسیون سوریه به مسکو، باعث شد تا اینگونه استنباط شود که بشار اسد تنها طرف گفتگو نیست. و تنها ۴۸ ساعت پس از وتو، رییس جمهور وقت روسیه، دیمیتری مدودف از بشار اسد خواست که یا به اصلاحات تن دهد، و یا کناره‌گیری کند.
حال پرسش اینجاست که چرا روسیه بیش از آنکه شبیه به یک قدرت بالغ و سرسنگین باشد، به عنوان یک جمهوری موز فروش  و تهدیدی برای صلح در منطقه عمل می‌کند؟ [جمهوری موزفروش، در واژگان سیاسی نوین، اصطلاحی برای کشورهایی است تک‌محصولی و ضعیف که از نظر سیاسی ناپایدار هستند و توسط گروهی کوچک، فاسد، پول‌دار، خودکامه در قالب الیگارشی یا زرسالاری اداره می‌شود، گفته می‌شود.]
بگذارید به عقب برگردیم. تنها پس از استقلال سوریه، دمشق تصمیم گرفت تا اتحاد جماهیر شوروی را به عنوان حامی اصلی خود برگزیند. با گذشت سالها، این وابستگی به عنوان ستون اصلی استراتژی ملی سوریه تبدیل شد. حتی در دهه ۱۹۷۰، هنگامی که رییس جمهور وقت، حافظ اسد (پدر بشار اسد) با از بین بردن چپ ها در سوریه و لبنان و به نوعی به مصالح ایالات متحده خدمت کرد که دیگر تهدیدی از این دست علیه اسرائیل وجود نداشته باشد، دمشق روابط نزدیکی با مسکو داشت.
با پایان جنگ سرد،‌ روسیه منافع خود را در سوریه و دیگر رژیم های نظامی عرب از دست داد. اما ممکن است که حوادث اخیر برخی از این منافع را مجددا احیا کند.
در این بین، بازگشت ولادیمیر پوتین به عنوان رییس جمهور نشان دهنده چرخش روسیه به وضعیت تهاجمی ضد غربی بود، و پرده از ماهیت سیاست دیپلماتیک مدودف برداشت. پوتین گمان می کرد که آمریکا در حال فروپاشی است، و روسیه می تواند به عنوان یک ابرقدرت، دست کم در خاورمیانه و اروپای شرقی جولان دهد.
در خاورمیانه، روسیه هیچ دوستی به جز سوریه ندارد. و ملاهای حاکم بر ایران نیز ممکن است که تنها یک متحد تاکتیکی باشند، آن هم تا زمانی که در برابر آمریکا دست به دلقک بازی بزنند و شکلک در بیاورند، اما نوک پیکان را هیچ گاه به سوی پوتین نمی گیرند، آنها در مخیله خود گمان می کنند که ابرقدرت خاورمیانه هستند.
پوتین می داند که اسد محکوم به فنا است. اما، می خواهد اطمینان حاصل کند که روسیه برای انتخاب جانشین او، در راس ماجرا قرار داشته باشد.  ظهور سلسله‌ وار رژیم های غربگرا و حامی غرب از آتلانتیک گرفته تا اقیانوس هند، می تواند روسیه را از آنچه پوتین به عنوان بخشی از منطقه تحت نفوذ خود می داند، دور کند.  عامل دیگر این است که اجاره بندر سواستوپول در شبه جزیره کریمه در سال ۲۰۱۷ تمام می شود و این امر بدون توافق اوکراین قابل تمدید برای روسیه نیست. سواستوپول، بزرگترین پایگاه دریایی روسیه، و شاهراه حیاتی مسکو برای حفظ تسلط بر آبهای دریای سیاه، تنگه داردانل (چاناک کاله) ترکیه، و دریای مدیترانه است. از دست دادن این پایگاه می تواند روسیه را به یک کشور محصور درخشکی و فاقد دسترسی به آب های آزاد تبدیل کند. قلمرو محصور شده کالینگراد، هرگز نمی تواند به یک سرمایه اصلی دریایی تبدیل شود و اینکه  سواحل سیبری در شرق دور نیز به سختی می تواند برای این امر مورد استفاده قرار گیرد.
تا سال ۲۰۱۷، ممکن است که اوکراین عضوی از اتحادیه اروپا و ناتو شود و تعجب آور خواهد بود که عضوی از ناتو، میزبان بزرگترین پایگاه نظامی روسیه باشد.
از این رو، مسکو در یک دهه گذشته به دنبال جایگزینی برای سواستوپول بوده است. استراتژیست های روسی نیز بر این باورند که این هدف در بندر متعلق به سوریه در سواحل مدیترانه محقق می شود.
در سال ۲۰۰۲، مسکو و دمشق مذاکرات اولیه درباره این مساله را انجام داده اند. و در ابتدا، این ایده اینگونه مطرح شد که بندر طرطوس به یک پایگاه هوایی و دریایی (چند منظوره) برای استفاده هر دو کشور تبدیل شود. اما، سرمایه گذاریِ سالهای بعدِ اروپایی ها در طرطوس، این بندر را به یک مرکز بزرگ تجاری در سوریه و حتی مهم تر از لاذقیه تبدیل کرده است. و اینکه، جمعیت غالب این منطقه سنی هستند و ممکن است آنها از تصمیمِ رژیمِ علویِ در اقلیتِ اسد برای دادن پایگاه به قدرت های خارجی خشمگین شوند.

منبع : نیویورک پست